گاهی شاپرک میگیری...
خیلی آرام !
تا رهایش کنی
شاپرک اما
میان دستانت له شده ...
نیت تو کجا ... سرنوشت او کجا !!!
خدا کندانگورها برسند جهان مست شود تلوتلو بخورند خیابان ها به شانه هم بزنند ریس جمهورها و گداها مرزها مست شوند....
سلام ...
6 آبان روز تولدم بود و خدا رو شاکرم که به من دوباره فرصت
زندگی داد تا زندگی کنم ، لبخند بزنم ، احساس کنم ، گریه کنم ، لمس کنم و ببینم و ...
خدایا زندگی رو دوست دارم و از اینکه تو رو دارم خیلی خوشحالم که قابل وصف نیست...
خدایا تو رو شکر بخاطر تمام چیزهایی که ندادی به من...
به خاطر تمام چیزهایی که دارم و همه ی آن چه که هستم...
خدایا دردانه ام دیگر نیست و تنهایم...
کمکم کن به او که دیگر نیست و به خودم متعهد باشم و خاطرشو بخواهم...
مهم نیست با من یا با هر کس یا با هیچ کس ... مهم اینه که خوشبختی اش رو خواهانم...
دعا می کنم برای سلامتی اش و اینکه خدایا تو الان تنها همدم من هستی ... به تو می گویم :
" منتظرش خواهم ماند و آمدن یا نیامدنش را به تو می سپارم...
خدایا دوستت دارم...!
یا حق
گاهی اوقات بر خلاف میلم باید بد باشم...
نا سزا بگویم و غیر قابل تحمل بشم...
تا بهانه بدهم دستش تا آرام و راحت بگذرد از تمام عاشقانه هایم...
تا مبادا شرمگین باشد از این فراموشی...
هه ! بگذار تا همیشه تصور کند که بد کرده ام...
شاید عشق , ایثار و گذشت , همین باشد...!
درد !
هم تلخ است...
هم ارزان ...
هم گیرایی اش بالاست...
هم تابلو نمی شویم !
و رفیقی که مرا به درد مبتلا کرد...
ناباب نبود ...
اتفاقا ، بابٍ باب بود !
فقط...
نگفته بود ، ماندنی نیست ، همین ...
گرگان.هوا عالی.
از دوست خوبم رعنا خانوم ، تشکر می کنم جهت مطلبی که در پست قبلی بنده نوشتند.