رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت
رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت

1392/6/25


دوستى”راپاس میداریم حتى بارفتن ازکناریکدیگر،ب قول شریعتى :بادها میوزند و شنها را جابه

جامیکنند ولى صحراهمچنان صحراباقى میماند…

آرامش

تو دراز کشیده ای  و

دستانت باز و جدا از هم ...

من هم دراز کشیده ام

سرم را روی سینه ات گذاشته ام

و گردش زندگی ات را لمس می کنم...


دیگر چه می خواهم ؟!

آرامش ، برای من همین است...!


92/3/2  گرگان . هوا دوزخی


برنگرد...

عشق لیاقت می خواهد
کسی که رفت ، دیگر رفته است
اگر لایق عشقم بود
مرا بی خبر نمی گذاشت ، نمی رفت...!
برنگرد نازنینم...
برنگرد
بزرگی کن و راه رفته را ادامه بده...
آنقدر دوستت دارم که در این حال ، هرویین هم دوایم نیست... دوای سردی تن و روح و لرزش دستان و پاهایم...!

اما برو... ! من لیاقتت را ندارم...
نمی بخشمت ... خودم را هم...

شهیار قنبری : خوب دیروزی من در بگشای
که بگویم ز تو هم دل کندم...!

وحید عابدین پور 92.4.14

کلیسا و دعای درخت

در کلیسا هیچ به گوش نمی رسد

جز صدای دعای درخت

که اکنون

صندلی شده است...!

شک

به هر آسمان زلالی شک دارد

گنجشکی که با سر به پنجره

خورده است...!

عاشقانه

یکی باید باشدکه آدم را صدا کند...

به نام کوچکش صدا کند...

یک جوری که حال آدم را خوب کند...

یک جوری که هیچ کس دیگر بلد نباشد...

یکی باید آدم را بلد باشد...

نوروز 1392

چشمانت را که مهربان کنی...

لبان را که خندان کنی...

دلت را هم خالی از کینه ها کنی...

سال ، خودبه خود تحویل می شود...


سال نو  "1392 " بر همگان مبارک...




... گٌله ... گل سنبله...؟!

دوستت دارم عزیزم...


آهنگ زندگی

آهنگ تند زندگی ، برای رقصیدن است

نه برای دویدن!




امروز

اگر امید برای ما نجوا نمی کرد که فردا

بهتر از امروز خواهد بود...

براستی کدامیک از ما جرات می کردیم

فقط برای امروز زندگی کنیم...؟!