صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینه ی آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می روید
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمیکرد
و خاصیت عشق این است
کسی نیست
بیا زندگی را بدزدیم ، آن وقت
میان دو دیدار تقسیم کنیم
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم
بیا زودتر چیزها را ببینیم
ببین عقربک های فواره در صفحه ی ساعت حوض
زمان را به گردی بدل می کنند
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی ام
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را
سهراب سپهری
سلام دوستان عزیز
حدود دو هفته ای هست که وحید نت نیومده و توی این مدت وبلاگ اش را به من سپرده ! البته حالش خوبه و ان شالله خودش که اومد جواب کامنت های محبت آمیز شما را خواهد داد !
لطفا بی توجهی من را به حساب بی معرفتی اش نگذارید !
شاد و پیروز باشید
سلام
شعر زیبایی بود...راستش می دونی اشعاره سهراب یه جورایی بد به دل می شینه...
سلام
مرسی
دلم هم برای سهراب و هم برای فروغ تنگ شده بود
سبکتر شدم
یاحق
در اندرومن من خسته دل ندانم کیست ؟
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست
درود به شما وحید ارجمند ... این روزها سرم خیلی شلوغه ... هم دارم سری جدید سامانه مروارید رو راه اندازی میکنم و هم مشغول امتحانات پایان ترم. این هفته هم که امتاحانات دانشاه رو عقب انداختن خیلی بد شد ... اما به هر حال ببخشید که دیر اومدم ...
دوستتون دارم .... نوید
سلام
تسلیت بابت ایام محرم به شما و خانواده ی محترمتون
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
انگار برای شعر ابدیتی در کار نیست .
سلام!
آپم
بدو بدو بیا!
منتظرتم!
بدویی ها!
قربانت یک آدم اینجوری!