رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت
رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت

یک قطره خاطره

توی تاریکی شب٬ باز به خودم فکر می کنم

توی ظلمت دلم٬ گذشته رو طی می کنم

بعضی ها بودن با من٬ بعضی هم خنجر و از پشت می زدن

بعضی ها کنار من ٬بعضی هم خون من و تشنه بودن

 

**چه روز های خوبی بود٬ روزهای کودکیمون**

**حیف که زود گذشت و رفت٬ روز های جوونیمون**

**دیگه دورم از تاقم٬ دیگه دورم از پناهم**

**دیگه نیست یاری که بوسه٬ بر روی لباش بکارم**

 

انزوا رفیق غصه هام شده٬ تاریکی مرهم گریه هام شده

کسی که بیش از همه میخواستمش٬اومده قاتل رؤیاهام شده

ای خدا بخت کسی که عشقمو ازم گرفت و تیره کن

ای خدا چشمای بی نور مرا به روی خود٬ تو خیره کن

 

یکی دیگر از غزلگریه های زمینی من که اوج احساس یک عاشق

 و اوج یک حسرت کهنه و تلخ را به تصویر می کشد.

ساعت ۱۱:۴۳ ظهر جمعه ۱۱/۸/۱۳۸۶

شاعر جوان ـV.A

 

 

نظرات 23 + ارسال نظر
یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:26 ق.ظ http://rue.blogsky.com

سلام وحید جان
انگاری غم تمومی نداره....
دلت شاد

ساقینامه سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:05 ق.ظ http://saghy1364.blogsky.com

سلام بعنوان تسکین یکی از شعرامو تقدیمت میکنم


روزگار بدبیاری طی شود

ابرتیره زآسمان تو رود

آن زمان که بخت از تو دور شد

حال سوی تو شتابان او دود

خوش باشی

شیرین سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:03 ب.ظ http://www.tanhaeehayam.blogsky.com

خیلی زیبا بود
آپم

نهال سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:11 ب.ظ http://fazmetr.blogsky.com

مرسی که به وبم سر زید و من رو مورد لطفت قرار دادی...
ترانه ی جالبی بود ...اما سعی نکن تلخ باشی ...

بچه های شیراز (تبادل) سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:31 ب.ظ http://shirazbachs.mihanblog.com

با سلام گروه بچه های شیراز با تبادل لینک با سایت شما را قبول کرده ولی بازدیتان خیلی کم است امید است با تبادل لینک با ما آمارتان نیز بالا رود با تشکر مدیر تبلیغات سایت بچه های شیراز لینک ما را به عنوان **بزرگترین پاتوق دخترها و پسرهای ایرونی ** قرار دهید و به ما خبر دهید تا ما شما را به چه نامی در سایت قرار دهیم

ساناز سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 01:05 ب.ظ http://behavayeto.persianblog.ir

سلام عزیز
مرسی که سر زدی ...به نظر من هیچ چیز اونجوری که فکر می کنی نیست!
بهترین چیزی که از خدا خواستی همینه که بگی به خودش مشغولت کنه...چیزی که من همیشه می خوام و برای همه ارزوش می کنم .
بازم سر بزن....

غزال۱۳ سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:40 ب.ظ http://www.ghnf.blogsky.com

سلام خوبی؟؟؟
ممنونم که اومدی و بهم سر زدی
خیلی خیلی با احساسی و همیشه حرف تازه ای برای گفتن داری
راستی تو کتابی از شعرات چاپ نکردی؟
خیلی خوشحال می شم اگه بتونم مجموعه شعراتو پیش خودم داشته باشم!!!
خبرشو بده.بازم ممنون از اومدنت
شاد و پر انرژی باش
این روزا یه کم غمگینتری چیزی شده؟؟؟

سعیده سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 06:25 ب.ظ

سلام
گذشته ها گذشتن . بهتره غمهای گذشته رو هم فراموش کنیم

شیوا سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 06:52 ب.ظ http://taranomepaky.blogfa.com/

سلام . امیدوارم یه روز به وبتون سر بزنم و احساس شادی و سرور را از لا به لای جملاتتون حس کنم

زهرا سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:11 ب.ظ http://biyana.blogfa.com

چارلی چاپلین به دخترش: تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریانت را نشانش نده! هیچ گاه چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن قلبت را خالی نگه دار اگر هم یه روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر باشد به او بگو که تو را بیش تر از خودم وکمتر از خدا دوست دارم زیرا که به خدا اعتقاد دارم وبه تو نیاز دارم
-----------------------------------------------------------
سلام خیلی پستت قشنگه خیلی وبلاگ زیبایی داری اپم خوشحال می شم سر بزنی

ساینا سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:58 ب.ظ

سلام وحید
حسابی شرمنده ام
به زودی زود دوبارم میام پیشت

یک آدم اینجوری سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:03 ب.ظ http://yekadameinjoory.blogsky.com

سلام وحید عزیز

مهربون چرا شکست نفسی می کنی؟

تو که انقدر قشنگ شعر می گی چرا الکی خودتو کوچیک می کنی؟ قول بده دفعه ی آخرت باش!

خیلی قشنگ نوشتی...
جدی جدی دلم برای بچگی هام تنگ شده...

قربانت یک آدم اینجوری!

afshin, germany سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:31 ب.ظ http://rooidad.persianblog.ir

[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

وطـن، شوش و چغازنبیل و کارون
ارس، زاینده رود و موج جیحون

وطـن، تیر و کمان « آرش » ماست
سـیـاوش های غرق آتش ماست

وطـن، « فردوسی » و « شهنامه »ی اوست
کـه ایـران زنـده از هنـگـامـه ی اوسـت

[گل][گل][گل] payandeh iran [گل][لبخند]

پگاه سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:27 ب.ظ http://6071.blogfa.com

سلام خوبی؟ یعنی چی چقدر ارومم؟
خیلی قشنگ بود راست میگی به خدا موفق باشی بابای

مهناز سه‌شنبه 15 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:29 ب.ظ http://ziggy.blogsky.com/

سلام وحید
اخه چرا ....اینجوری اخه
شعر شاد بگو ...جدی کسی هست به خون تو تشنه باشه ؟
از کجا منو شناختی (چشمکخبیصانه )
موفق باشی
راستی وحید منظورم اینکه یعنی چی از خودم و خدا بگم

عاطفه چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:21 ق.ظ http://dj-ati.persianblog.ir

شبت خوش وحید جان
میدونی واسه اینکه گذشته رو تلخ نبینی و روزهای بهتری داشته باشی کافیه که فقط یکم،یکم به خودت بیای و بتونی به خودت و آینده ات وقت بدی...گذر زمان همه چیز رو درست میکنه...همه چیز رو...
خوش باشی شاعر جوان هر جا که هستی.

مرتضی چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 07:39 ق.ظ http://mani83.blogsky.com

خیلی زیبا بود شاعر جوان
خیلی غمگینی . نکنه به آخر خط رسیدی
البته آدمهای با احساس لطیف مثل شما دیگه طاقت یه تو گفتن رو ندارن بخاطر اینه که خیلی رنجور شدی و در کلامت ظاهر شده
مراقب خودت باش دوست عزیزم

سامانه مروارید چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:38 ق.ظ http://morvaridonline.blogsky.com/

به به ... به به ... عجب شعر قشنگیه

مرسی وحید جان ، واقعا قشنگ گفتی .... آفرین ...

ساینا چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:11 ق.ظ

سلام وحید
خوبی؟
چه می کنی با درس و دانشگاه ؟
م م م چرا درست جواب نمیدی؟
مگه هنوز ناراحتی؟
ببین من اصلا اهل منت کشی نیستم هااااا
مگه چند بار عذر خواهی کنم؟
به جووووون خودت نباشه تقصیر تو بود دیگه !
هی من کامنت می ذاشتم هی تو درست جواب نمیدادای
پیش خودم گفتم خوب بی خیال .......
اما هنوز معتقدم تو خیلی ی ی مهربونی
می بخشی و بازم می بخشی (چشمک)
خوشحال میشم بیای پیشم !
اخم هات را باز کن و بخند (نه به کامنت ام هااا ...تو بخند دنبال بهونه اش هم نباش ـــ ببین کی به کی می گه؟ـــ)
زیاد حرف زدم !؟
بای


مرتضی چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:42 ق.ظ http://mani83.blogsky.com

سلام دوست خوبم
یه شعر با عنوان قلب تاریک سرودم بیا و نظر بده

مریم چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:03 ق.ظ http://www.cassper.blogsky.com

سلام وحید جان.

همیشه این سوال و از خودم پرسیدم که چرا ما آدما باید دنبال خوشبختی بدویم ولی همین طور که نشستی غم خودش میاد؟؟ به نظرت چرا؟؟ با اینکه بارها خوشبختی رو تجربع کردم ولی هنوز نتونستم خوشبختی رو برای خودم تعریف کنم.
غصه نخور وحید جون غم تو زندگی همه ما هست فقط تو نیستی که دل شکسته ای ما هم هستیم

آتوسا چهارشنبه 16 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:31 ق.ظ http://great-ahoura.persianblog.ir

سلام وحید عزیز
غزلگریه زمینی شما مارو برد به اوج احساس
زیبا بود و دلنشین
اوقاتت لیلایی

رژانو پنج‌شنبه 17 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 09:24 ب.ظ http://satrha.persianblog.ir


سلام آقا وحید
چی شده دیگه کمتر به ما سر می زنی ؟
من که درگیر درس خوندن هستم واسه همینم کمتر نت میام ...شما باید به بزگی خودتون ببخشید ....همیشه شعراتون زیبا بوده و پر محتوا که
من همشونو دوست دارم ....
امیدوارم موفق تر از اینی که هستی باشی .....و مطمئنا موفق تر خواهی شد ....
شاد باشی و موفق..من اپ کردم دوست دارم تو هم مهمون جشن کوچولوی من باشی ....حتما بیا ....منتظرتم...بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد