رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت
رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت

َََعشق=نفرت

تلخی عشق واسه من تجربه شد

عشق و نفرت هر دو بی فاصله شد

عشق واسم بجز دروغ چیزی نداشت

جز ریا و جز جفا توی دلم چیزی نکاشت

تو دلم بجز تو هیچ کسی نبود

خدا لعنت کنه اون کسی که عشقمو ربود

من تو رو می خواستم و تو دیگری

نگذشتم از تو اما تو گذشتی سرسری

تو به من نشون دادی که خیلی از تو سر ترم

تو من یاد دادی که گول هیچ کی نخورم

تو که رفتی اما من همیشه موندم

پس برو چون که دیگه دستت و خوندم

 

و دیگر عشق را با خاطراتش بدرود گفتم. نه دیگر عشق را می خوانم و نه دیگر عشقی

می سازم.

شاعر جوان (V.A)

 

نظرات 12 + ارسال نظر
پگاه جمعه 23 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:38 ب.ظ http://6071.blogfa.com

اینم خیلی عالی بود
ولی چرا اینقدر منفی؟

بهنام شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 06:53 ب.ظ http://baran3.blogsky.com

سلام داداشی
من آپم.سر بزن
التماس دعا

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:34 ب.ظ http://rue.blogsky.com

تلخی عشق واسه من تجربه شد....
چه تجربه تلخی
شعرت بی نهایت زیبا بود و تاسف بر انگیز...چرا باید اینطوری باشه
دلت شاد

ساینا شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:39 ب.ظ http://chakavaketanha.blogsky.com

سلام .خوبی؟ با یه دست نوشته ی دیگه به روز کردم .منتظر کامنتت بمونم؟؟؟؟
قشنگ مینویسی.......
قشنگ می سرایی .....
شاعر جوان!!!

سعیده شنبه 24 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 11:30 ب.ظ http://kaktoos55.blogsky.com/

عشق افسانه ای بیش نیست
افسانه ای که مادربزرگها می گفتند ...
سلام
بروزم خوشحال میشم بیای

شیرین یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 10:37 ق.ظ http://www.tanhaeehayam.blogsky.com

ببخشید من یه مدت نبودم

حنوش... یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 05:21 ب.ظ http://www.hanoosh.blogfa.com

سلام دوست خوبم ..
حنوش باز هم سفره ی دلش رو باز کرده .........
منتظریم
عزیز من ...
هنوز نمی دانم چگونه شد که موج، مرا به پای تو انداخت...
قاتل من با پایی برهنه بر ورودی قلبم می رقصد...
از کجا آمده ای...
چگونه آمده ای...
چگونه مرا دست خوش طوفان سهمگین چشمانت کرده ای...

یاسمین ( حرفهای یه دختر غمگین یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 08:01 ب.ظ http://rue.blogsky.com

گناه ما بی آنکه بدانیم چرا،گریستن است .
به امید آن روز که دیگر هیچ آدمی از یک وداع ساده نگرید
دلت شاد مهربون

ساینا یکشنبه 25 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:36 ب.ظ http://chakavaketanha.blogsky.com

سلام .
خواستم به رسم ادب سلامی کرده باشم .
ممنون از حضورت

عاطفه دوشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:41 ق.ظ http://dj-ati.persianblog.ir

سلام وحید جان خوبین؟
عشق واقعی هیچ وقت تکراری وتلخ نمیشه....

سارا دوشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 02:04 ب.ظ http://www.afsos.blogsky.com

سلام وروزتون بخیر وممنون ازقدوم سبزتون
وعشق .............. همینه ............


آن‌قدر مهربان بود برای اینکه مردم در زمستان سرما نخورند, سرشان کلاه می‌گذاشت و
در فصول دیگر کلاه‌شان را بر می‌داشت.

همیشه می‌گفت تو نیمه گم شده من هستی؛ وقتی ترکم کرد فهمیدم که
از شوق پیدا کردن نیمه گم شده‌اش, خودش را گم کرد!

برای‌این‌که پرنده خیالش به پرواز در نیاید، با‌‌‌لهایش را چید.

از ترس مجازات ، افکار عریانش را حجاب پوشاند.

آن قدر تند صحبت کرد ، زبانش سوخت.

گربه ها عاشق آدم هایی هستند که در زندگی دیگران موش می دوانند .

به نارنجک بدون ضامن ، وام نمی دهند .
قناعت را باید از سفره هفت سین یاد گرفت که سالهاست تعداد سین هایش تغییر نکرده است

آدم ها وقتی به آسمان خوشبین بودند هواپیما ساختند و وقتی بدبین شدند چترنجات را
آنقدر خسیس بود که حتی وقتی مرد عمرش را به شما نداد.

آنقدر خیال بافتم که تمام کلافهای فکرم به لباس آرزویی در آمدن

ژاله شنبه 16 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 12:54 ق.ظ http://www.bigkahuna.blogfa.com

سلام خیلی قشنگ بود ولی قشنگیشو فقط اونایی خوب می فهمن که از عشق به نفرت رسیدن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد