در زیر آفتاب٬ کنار دریا
نشسته ام من٬ بر ساحل داغ
نگام به دریاست٬ خودم تو ساحل
خسته شدم از٬ فکرهای باطل
صدام گرفته٬ حرفشو خورده
بغض گلومو٬ ناجور گرفته
رؤیام همینه٬ از ساحل بریدن
دور شدن و به٬ دریا رسیدن
ساحل قشنگ نیست باید جدا شد
دل و به دریا٬ زد و رها شد
خاطره های٬ ساحل و بردم
ریختم تو دریا٬ دریا رو خوردم
چقدر قشنگه٬غروب دریا
به واقعیت٬ نزدیکه رؤیا
ساحل هنوزم٬ با من رفیقه
چون که بدیِ ٬منو ندیده
آفتاب غروب کرد٬ دریا خروشید
منو گرفت موج٬ رؤیامو دزدید
حالا می فهمم دریا قشنگ نیست٬ نامردی داره
ساحل کجایی٬ دل در عذابه؟!
این شعر را در تاریخ۱۷/۰۲/۱۳۸۵سرودم. چطوره؟
به یاد اردلان سرفراز
جدی خودت شعر رو گفتی خیلی عالی بود آفرین
...
خوشحالم میتونی با مشکلات دست و پنجه نرم کنی موفق باشی
سلام
نوشتهّهای خیلی قشنگی داری .
منتظر حضورت توی وبلاگم هستم.
آفرین به قلمتون
دلت شاد
زندگی به من آموخت که چگونه گریه کنم، اما گریه
به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم!
تو نیز به من آموختی که چگونه دوستت بدارم ، اما به من
نیاموختی که چگونه فراموشت کنم!
دوست عزیزم به روزم .. منتظرم عطر یاست به وبلاگم زندگی بده
--------------
تو رو زیبا می خواهم ..
گرچه نمی توانم زیبایی تو را درک کنم ..
نمی توانم درک کنم که چرا پرندگان زیبا می خوانند..
وچرا عاشق تو هستم..
***********
زلالی آب
زیبای کبوتر
ناز آهو
عطر یاس
وتمام افسانه های عاشقی را از تو می خواهم..
**********
من تو را می خواهم ...
سلام
ممنون از اینهمه لطفت
و
ممنون بابت لینک
منم لینکتون کردم
دلت شاد
سلام وحید ..از کامنتت ممنون .....شعر عالی ،ملموس ، با احساس بود .......خوشحالم کردی
در مورد شعری که اینجا نوشتی هم بگم بابا وحید تو هم واسه خودت یه پا شاعری و هنوز کشف نشدی؟؟!!! (چشمک) اما دریا قشنگه ...نامردی نداره ....من میشناسمش !!!تازه به امید دیدن زیبایی دریاست که من دلم میخواد که برم بوشهر .
به به . سلام . چه شعر نازی سرودید . افرین. موق باشید
سلام ..خوبی وحید ؟...نمی دونستم شعر هم می گی ...قشنگ بود خیلی ...من هر دفعه میام توی این وبلاگ باید یه جوری شوکه بشم اره ؟این دفعه هم که ییهو دیدم شعر گفتی ...افرین ..خوب همسایه حال و اوضاع چه طوره ..حالا ببینم همسایه کدوم طرفی من می شی شما ؟....خوش باشی و موفق ..امیدوارم رویاهات رو هم که موج دزدیه بهت پس بده ..