رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت
رویای خاکستری

رویای خاکستری

عشق به نفرت

ایفا ( وفای به عهد )

می گذارم عشق و با خود می برم٬من کینه

می گریزم دگر از این شهر عاشق کش دیرینه

می روم خلوتگاه می شوم دست به دعا

تا شکایتی کنم ز یار خود نزد خدا

می گریزم ز سیاهی تا شوم پاک و خدایی

تا بیاموزم به عشقم رسم ایفا٬ نه جدایی

می نشینم لب رود با لبی خشک و کبود

بانگ بر می دارم : {ای لعنت به تو یار دورو}

می روم میخانه تا فرستم شش درود بر باده

تا شوم مست و دهم سر ناله جانانه

گشتم اینک تنها ٬ چشم به راه فردا

آتشی بر هم زدم بر آرزو های محال و رویا

ای تعالی ! گر بگردم من غریب

به از آنست که دم گیرم در این شهر فریب

می روم سو دریا تا زنم حرفم را

زنده بادا ای وفا  مرگ بر هر چه جفا

می گریزم ز دیارت پشت کردم به نگاهت

من که رفته ام ز یادت پس چرا باشم به یادت؟ (شوم فدایت؟)

می روم سوی سپیدی فارق از هر چه سیاهی

تا که بینی غیر من نیست با وفایی

می کنم یادت فراموش روشنم تویی تو خاموش

نگشایم من دگر سوی تو آغوش

دگر از عشق تو و یاد تو و رویاهام٬ می گریزم٬می گریزم

بعد از این با هر چه عشق است می ستیزم٬ می ستیزم

از جفایت قلب من آتش گرفت

وز وفایم شعله خیانتت ٬ شدت گرفت

از دو رنگی ٬بی حیایی٬ خسته و در مانده ام

رفتم و بدرود گفتم چون که دستت خوانده ام

 

شعری ناهموار اما برای من دوست داشتنی. با این شعر به سوی عشق

حمله ور شدم. پس ! بدرود ای زیبای من.

شاعر جوان v.a

نظرات 1 + ارسال نظر
ساینا دوشنبه 12 شهریور‌ماه سال 1386 ساعت 09:35 ب.ظ http://chakavaketanha.blogsky.com

سلام وحید جان .خوشحال شدم به وبلاگم اومده بودی و خوشحال تر اینکه لینکم کرده بودی (آخه این روزا در نظر خیلی ها تبادل لینک یعنی یه معامله ، اگه لینک کردی که خوب همه چیز به خوبی میگذره اگه نه که ما را به خیر و آنها را به سلامت )خوب نظرت را خواندم .ممنون از توجهت اما دوست عزیز من این جوری بیدا نمیشه .مهم نیست....!؟وبلاگ قشنگی داری البته من یه فضای غمگینانه را حس کردم چرا؟ .خوب منتظرم بازم سر بزن
راستی منم شما را لینک کردم .موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد